سه شنبه 16 اردیبهشت 1404
توضيحات بنر تبليغاتي
Nobitex Referral Campaign Banner

صندوق گروه مالی فیروزه

صندوق سرمایه گذاری فیروزه (ثبت شده) به تمام کدهای بورسی که امروز ثبت نام خودشون رو تکمیل کنند مقداری واحد صندوق ساحل پاداش میده !

کافیه وارد لینک زیر بشید , شماره موبایل و شماره ملیتون رو ثبت کنید , بقیه اطلاعاتتون رو خود صندوق از طریق سجام داره

مقدار پاداش محدوده و به دوستانی که زودتر وارد بشن تعلق میگیره

بعد ثبت نام , روی گزینه فعال سازی بالا صفحه بزنید تا پول بیاد تو حسابتون

کمتر از ۳ دقیقه وقت میبره !

لینک پاداش 👇👇👇

https://app.firouzeh.com

نویسنده : NetFars |

.

.

خوشبختی زاییده چه چیزی است ؟

..

تحقیقات جدید حاکی از آن است که شادی واقعی در روابط انسانی نهفته است نه در ثروت مادی

.

مهر: دانشمندان اعلام کرده اند یک گروه از دوستان نزدیک و خانواده ، مهمترین چیز برای داشتن شادی و خوشبختی است و چیزهایی مانند داشتن آیفون ، رایانه ، ثروتمند بودن و داشتن یک خودروی شیک این میزان رضایت خاطر و خشنودی را فراهم نمی کند

.

روانشناسان دانشگاه لوند در سوئد می گویند تصویر اجماعی ما از آنچه که موجب شادی مان می شود بیشتر در مورد روابط ماست و کمتر در مورد دارایی هایمان

.

کارشناسان مقاله هایی که در سال 2010 در روزنامه های سوئدی چاپ شده بود و کلماتی که برای کلمه شادی و خوشبختی در این مقالات به کار رفته بود را بررسی کردند. آنها مدعی هستند به این شیوه  توانستند به منبع شادی جمعی ما دست یابند

.

دکتر " دانیلو گارسیا " یکی از مجریان این پژوهش می گوید : این روابط بین انسانهاست که بیشترین اهمیت را دارد ، نه وسایل مادی؛ از این نظر این مطالعه با تحقیقات دیگر در زمینه شادی هم راستاست

.

این مطالعه بیش از 1.5 میلیون کلمه را بررسی کرده و نشان داد ، کلمات و عبارت هایی مانند " مادر بزرگ " و ضمایر شخصی مانند "تو" ، "من" ، "ما" و "آنها" اغلب در مقاله ای که کلمات سوئدی برای شادی و خوشبختی یافت می شد به کار رفته بود

.

محققان دریافتند کلماتی مانند "آیفون" ، "میلیون" و "گوگل" هرگز با کلمات شادی و خوشبختی ظاهر نشده اند

.

دکتر گارسیا می گوید : این به آن معنا نیست که چیزهای مادی موجب خوشحالی و خوشبختی نمی شوند بلکه در همان محتوای کلمات برای شادی ، همراه نمی شوند

.

این پژوهش بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگ تر است که چگونگی توصیف مردم از رویدادهای مثبت و منفی در زندگی شان را نشان می دهد

.

به گفته گارسیا بیشتر مردم می دانند که با پول نمی توان عشق و خوشبختی را خرید

.

.

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

برچسب ها : خوشبختی زاییده چه چیزی است ؟ , خوشبختی , آرامش , ثروت , روابط , رابطه ,

تاریخ : چهارشنبه 24 مهر 1392 | نظرات (0) بازدید : 850
نویسنده : NetFars |




خوشبختی زاییده چیست ؟


تحقیقات جدید حاکی از آن است که شادی واقعی در روابط انسانی نهفته است نه در ثروت مادی


مهر: دانشمندان اعلام کرده اند یک گروه از دوستان نزدیک و خانواده، مهمترین چیز برای داشتن شادی و خوشبختی است و چیزهایی مانند داشتن آیفون، رایانه، ثروتمند بودن و داشتن یک خودروی شیک این میزان رضایت خاطر و خشنودی را فراهم نمی کند.

روانشناسان دانشگاه لوند در سوئد می گویند تصویر اجماعی ما از آنچه که موجب شادی مان می شود بیشتر در مورد روابط ماست و کمتر در مورد دارایی هایمان.

کارشناسان مقاله هایی که در سال 2010 در روزنامه های سوئدی چاپ شده بود و کلماتی که برای کلمه شادی و خوشبختی در این مقالات به کار رفته بود را بررسی کردند. آنها مدعی هستند به این شیوه  توانستند به منبع شادی جمعی ما دست یابند.

دکتر " دانیلو گارسیا " یکی از مجریان این پژوهش می گوید : این روابط بین انسانهاست که بیشترین اهمیت را دارد، نه وسایل مادی؛ از این نظر این مطالعه با تحقیقات دیگر در زمینه شادی هم راستاست.

این مطالعه بیش از 1.5 میلیون کلمه را بررسی کرده و نشان داد، کلمات و عبارت هایی مانند " مادر بزرگ " و ضمایر شخصی مانند "تو" ، "من" ، "ما" و "آنها" اغلب در مقاله ای که کلمات سوئدی برای شادی و خوشبختی یافت می شد به کار رفته بود.

محققان دریافتند کلماتی مانند "آیفون" ، "میلیون" و گوگل هرگز با کلمات شادی و خوشبختی ظاهر نشده اند.

دکتر گارسیا می گوید: این به آن معنا نیست که چیزهای مادی موجب خوشحالی و خوشبختی نمی شوند بلکه در همان محتوای کلمات برای شادی، همراه نمی شوند.

این پژوهش بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگ تر است که چگونگی توصیف مردم از رویدادهای مثبت و منفی در زندگی شان را نشان می دهد.

به گفته گارسیا بیشتر مردم می دانند که با پول نمی توان عشق و خوشبختی را خرید

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : خوشبختی زاییده چیست ؟ , خوشبختی , روابط انسانی , شادی , پول , ثروت , مادیات ,

تاریخ : شنبه 20 مهر 1392 | نظرات (0) بازدید : 2073
نویسنده : NetFars |



مقایسه دخترهای دهه شصتی و دخترهای دهه هفتادی !



همشهری جوان : دختر هم، دخترهای قدیم. همان هایی که جامعه و تاریخ و کلیشه های ذهنی تا می توانستند سنگ انداختند جلوی پایشان؛ سنگ هایی از جنس عقده و تعصب ولی همین دخترها کارهایی می کردند بیا و ببین؛ مسئولیت سرشان می شد، برنامه داشتند، زندگی شان روی روال بود، جدی بودند، مادر و پدرشان را هم راه می بردند. این تصویر امروز از دختر دیروز است. دیروز که می گوییم، یعنی دهه ۵۰ حالا بعد از آن دو نسل دیگر هم آمده اند؛ دخترهای دهه ۶۰ و دخترهای دهه ۷۰.

فکر می کنید فردا دختران دهه ۸۰ در مورد ما چطور قضاوت می کنند؟ ما دخترها هر کداممان تصویری از یک نسل را درست می کنیم و برای نسل بعدی می فرستیم؛ تصویری که طبق آن ما را قضاوت می کنند. تصویری که از نسل دخترهای دهه ۶۰ وجود دارد با تصویری که این روزها دخترهای دهه ۷۰ از خودشان می سازند متفاوت است.

یک دهه اختلاف، دخترهای جوان این دو دهه را از هم دور و دورتر کرده. تصمیم هایی که در موقعیت های مختلف می گیرند و تصویری که از آینده خودشان ساخته اند، نشان می دهد چقدر دنیای این دو گروه با هم متفاوت است. در این گزارش دخترهای این دو دهه را در ۴ تا از موقعیت هایی که با شروع دوره جوانی با آنها روبرو می شوند مقایسه کرده ایم؛ تصمیماتی که در این موارد گرفته اند و دیالوگ هایی که در هر موقعیت می گویند تفاوت ها را بهتر نشان می دهد.

۱- ورود به دانشگاه
بهشت موعودی که بود!

دانشگاه رفتن برای دخترها همیشه مهم بوده. دهه شصتی ها چون جمعیتشان زیاد بود و همه شان با هم پشت درهای دانشگاه رسیدند، با سختی های بیشتری هم مواجه بودند. شاید به خاطر همین سختی هم بود که ترجیح می دادند یک رشته شناخته شده را انتخاب کنند، رشته ای که پس فردا توی جمع مجبور نباشند برای همه در مورد آینده شغلی و واحدهای درسی و اصلا چیستی و چرایی وجودش توضیح بدهند.

علاوه بر این، دانشگاه برای خیلی از دخترهای دهه ۶۰ سقف آرزوها و همه آن چیزی بود که از آزادی می توانستند داشته باشند؛ به همین خاطر هم برای رسیدن بهش تلاش می کردند. دخترهای دهه ۷۰ اما دانشگاه رفتن برایشان راحت است. هم ظرفیت دانشگاه ها بالا رفته و هم خیلی از دخترهای این دهه لزومی نمی بینند برای انتخاب رشته تحصیلی نظر پدر و مادر و قوم و خویش را لحاظ کنند. دانشگاه برای این دخترها صرفا جایی است که می توانند علاقه شان را دنبال کنند.

دیالوگ دختری از دهه ۶۰:

دو سال پشت کنکور ماندم تا توی این رشته کوفتی قبول شوم. چهار سال زندگی ام هم که توی دانشگاه گذشت، بعدش هم به بدبختی فوق لیسانس بگیر، حالا هم بنشینم توی خانه و به در و دیوار نگاه کنم! اگر مجبور نبودم این همه به خانواده جواب پس بدهم، می شد کارهایی را که دوست دارم انجام بدهم، رشته بهتر و به دردبخورتر.

دیالوگ دختری از دهه ۷۰:

من یکی که حاضر نبوده ونیستم برای خوش کردن دل کسی (شما بخوانید خانواده) پیشوند دکتر، مهندسی را دنبال اسمم بکشم. برای رشته ای که دوست داشتم جنگیدم و پیروز شدم.


۲- انتخاب شغل
سکه و پول و اسکناس

یک کار دولتی که کارت زنش هم ملس باشد؛ این همه تصویری بود که دخترهای دهه ۶۰ برای خودشان و خانواده ها برای دخترهای عزیز کرده شان در ذهن داشتند. کار کردن برای خیلی از دخترهای اوایل دهه ۶۰ هدف نبود؛ لااقل نه به آن اندازه که به دانشگاه به عنوان هدف نگاه می کردند. دخترهای دهه ۷۰ اما زیاد توی ابر بالای سرشان دنبال قبولی در آزمون استخدامی ادارات دولتی نیستند. کار هست؛ حتما هم هست. اما نه کاری که دست و پایشان را ببندد.

خیلی هایشان ترجیح می دهند جایی کار کنند که اگر دو روز بعد دلشان را زد، بتوانند بار و بندیلشان را جمع کنند و بروند. یک عده دیگرشان هم ترجیح می دهند نان هنرهای شخصی شان را بخورند. خیاطی، ساخت زیورآلات و وسایل تزیینی، آشپزی و شیرینی پزی و همه آن چیزهایی که در دهه ۶۰ برای خیلی از دخترها فقط یک تفریح بود، برای دخترهای دهه ۷۰ شغلی است که دستشان را از جیب پدر درآورده.

دیالوگ دختری از دهه ۶۰:

وای، بالاخره کار پیدا کردم. حالا همه خانواده به من افتخار می کنند. دستم هم توی جیب خودم است. فردا روز هم که شوهر کردم لازم نیست برای خریدن دوست داشتنی هایم گردنم کج باشد. همین آب باریکه برایم کافی است، قرار نیست که سرمایه دار بزرگ خاورمیانه باشم، همین که از پس خودم برمی آیم، باید خوشحال باشم.

دیالوگ دختری از دهه ۷۰:

شما جای من! وقتی برای خرید یک هد ست ساده که دو روز بعد هم باز سیمش گیر می کند لای در مترو از کار می افتد، باید ۵۰ دلار ناقابل پیاده شوی، به فکر کار نمی افتی؟ پول دغدغه ات نمی شود؟ نه، خداییش؟


۳- ازدواج
آن مرد با اسب آمد، نیامد؟ یا چی؟

دخترها همیشه در معرض شتری بوده اند که دم در خانه شان می نشیند. این شتر برای دهه هفتادی ها در جاهای زیادی می تواند زانو بزند؛ دانشگاه، محل کار، جمع های دوستانه و گروه های همسالان برای خیلی از دهه شصتی ها اما راضی کردن پدر و مادر برای ازداج با یک همکلاسی یا همکار مشکلاتی را به همراه داشت که گاهی عطایش را به لقایش می بخشیدند. در بین دهه شصتی ها، دختران زیادی به همان شیوه سنتی راضی بودند، ولی دهه هفتادی ها خیلی موافق نظر مادر شوهرها در جلسه خواستگاری نیستند. خیلی هایشان هم که کلا به این مقوله فکر نمی کنند و رویای مردی با اسب سفید را کلا باور نکرده اند.

دیالوگ دختری از دهه ۶۰:

تا بیست و سه ... چهار سالگی که اصلا حرفش را هم نزنید، چون من قصد ازدواج ندارم، می خواهم به درسم ادامه بدهم. حالا که بیست و هشت - نه ساله شدم تازه فهمیدم چقدر تنها هستم. البته کمی دیر شده، آنقدر توی این سال ها تاقچه بالا گذاشته ام و نفرتم را نسبت به مردها نشان داده ام که به این راحتی نمی شود درستش کرد.

دیالوگ دختری از دهه ۷۰:

شیب؟! بام؟! تازه دارم با خودم و زندگی ام حال می کنم. حالا همه این فرصت کم را با یکی دیگر نصف کنم؟ حتی فکر پذیرفتن این همه مسئولیت و ادامه زندگی به روزمره ترین و یکنواخت ترین شکل ممکن برایم عجیب است. اگر هم یک روزی تصمیم بگیرم تن به این کار بدهم، ترجیح می دهم دنبال کسی باشم که رویاها و آرزوهایش را دوست داشته باشم، نه آن کسی که پول و تحصیلاتش دل خانواده ام را برده اند.


۴- تفریح
چه حرفا، چه چیزا!

وقتی قرار است یک دختر تفریح کند، همه جامعه نگران می شوند، نه اینکه جای نگرانی نباشد، ولی برای دهه شصتی ها این نگرانی همراه بود با حرف های خاله زنکی در و همسایه و فامیل. چیزی که شکر خدا انگار دهه هفتادی ها کم و بیش از شرش رها شده اند. برای دهه هفتادی های همه کافی شاپ های شهر، همه پارک ها و سالن های ورزشی آماده است. این روزها حتی دخترهای زیادی را می بینیم که شال و کلاه کرده اند و تنهایی به سفر می روند؛ سفرهایی که لزوما داخل مرزهای کشور هم نیستند. برای دهه شصتی ها خانه خاله و همراهی با دختر خاله جزو امن ترین و مطمئن ترین تفریحات بود. جلسات دوستانه در خانه و غذاخوری دانشگاه را هم می شد اضافه کرد؛ ولی سفر؟ آن هم یک دختر تنها؟! چه حرف ها!!!

دیالوگ دختری از دهه ۶۰:

اگر پدر و مادرم اجازه می دادند به جای کلاس زبان و کنکور بروم نقاشی، الان یک نقاش حرفه ای بودم، شاید هم عکاس، یا شاعر. همیشه دوست داشتم با همکلاسی هایم یک گروه علمی داشته باشیم. آخر توی خانه خاله که نمی شود کا رعلمی کرد. جای دیگری سراغ دارید؟

دیالوگ دختری از دهه ۷۰:

یادم نمی آید آخرین بار کی در جمعی غیر از جمع رفقایم به من خوش گذشته است. اما هر حرکتی که با دوست هایم و بچه ها می زنیم، همیشه و به شدت حال خوب کن می شود. مثلا کافه نشینی های ۶-۵ ساعته مان در ولیعصر





امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : مقایسه دخترهای دهه شصتی و دخترهای دهه هفتادی ! , مقایسه , دختر , دهه شصت , دهه هفتاد , دانشگاه رفتن دخترها , دخمل , دیالوگ , شغل ,

تاریخ : سه شنبه 26 شهریور 1392 | نظرات (0) بازدید : 857
نویسنده : NetFars |





درخت زقّوم چه درختی است ؟



زقوم درختی است که از قعر جهنم می‌روید و شکوفه آن مانند سرهای شیاطین است


تبیان : جزء بیستم و سوم قرآن کریم که از آیه 28 سوره مبارکه یس آغاز و به آیه 31 سوره مبارکه زمر ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیام‌های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آن‌ها را نقل می کند.


* بهانه ای برای کمک نکردن

در کمک به نیازمندان و انفاق به مستمندان منطق بسیار عوامانه ای وجود دارد که از سوی افراد خود خواه و خسیس مطرح می شود که وقتی به آن‌ها گفته می شود: از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ)؛ پاسخ می دهند: آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست او را سیر می‌کرد؟! (أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ)

معنای این حرف این است که اگر فلانی فقیر است لابد کاری کرده که خدا می خواهد فقیر بماند و اگر ما غنی هستیم لابد عملی انجام داده ایم که مشمول لطف خدا شده ایم؛ بنابراین نه فقر آن‌ها و نه غنای ما هیچ‌کدام بی حکمت نیست!

غافل از اینکه جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش می کند و دیگری را با غنا و ثروت و گاه یک انسان را در دو زمان با هر دو امتحان می کند که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزاری را به  جا می آورد؟ یا همه را زیر پا می گذارد؟(1)

و اگر آنچه آنها می گویند درست است دیگر دلیل نداشت که خداوند در آیات متعدد دستور به انفاق دهد (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم)(2) و در مقابل کسانی که انفاق در راه خدا را ترک کرده اند را به شدت تهدید کرده و به آن‌ها وعده عذاب دهد: (ای رسول ما) کسانی را که طلا و نقره می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند، به عذاب دردناکی بشارت ده (وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ)(3).


* عهدی که با او بسته ایم

در آیات متعدد قرآن کریم سخن از عهدی رفته است میان ما بندگان و خدای متعال؛ مانند این آیه که می فرماید: شما به عهدتان وفا کنید تا من هم به عهد خود وفا کنم (وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ )(4)؛ اما این عهد چیست و مفاد آن کدام است ؟!

سوالی است که پاسخ آن را می‌توان در آیات 60 و 61 سوره یس مشاهده کرد.

در این آیات، متن عهده نامه یاد شده آمده که دربردارنده دو بند اساسی است:

بند اول آن، عبادت نکردن شیطان است (أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ) و بند دوم آن عبادت کردن خداوند یکتای متعال (أَنِ اعْبُدُونی).

باید دقت کرد که در این آیه انسان‌ها از عبادت شیطان نهی شده اند ؛ منظور از عبادت کردن شیطان، اطاعت او در وسوسه ها و دستورهایی است که از او صادر می شود (5)؛ بنابراین «شیطان را عبادت نکنید»؛ یعنی از وسوسه های شیطان پیروی نکنید؛ زیرا اطاعت از غیر خداوند و کسانی که خداوند دستور به اطاعت از آن‌ها داده است (6) ممنوع است.


* پیروان شیطان عاقل نیستند

در روایتی امام صادق علیه السلام در تعریف عقل فرمود: عقل آن چیزی است که خداوند رحمان با آن عبادت می شود و بهشت با آن به دست می آید (مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ)(7) و چون مسیر عبادتِ خدا، غیر از مسیر عبادت و پیروی از شیطان است؛ بنابراین آنکه خدا را عبادت نکرد و پیرو شیطان بود، از عقل بهره ای نبرد و عاقل نیست.

در آیه 130 بقره، قرآن کریم کسانی که از عبادت و بندگی خدا رویگردان شدند را سفیه می خواند: وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ: کسی جز افرادی که خود را به سبک مغزی افکنده اند ، از آئین پاک ابراهیم روی گردان نخواهد شد.

با توجه به آن روایت و این آیه روشن می شود که چرا خداوند متعال در نهی پیروی از شیطان در آیه 62 سوره یس بعد از آنکه دلیل می آورد که او افراد زیادی از شما را گمراه کرد (وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلًّا کَثِیرًا) می فرماید: پس چرا عقلتان را به کار نمی گیرید؟ (أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ)

که این آیه نیز هم سو با مطالب گذشته، پیروی از شیطان را کاری غیر عاقلانه خوانده، برای همین کسانی که از وسوسه های او پیروی می کنند را به تعقل و به کارگیری از نعمت عقل دعوت می نماید.


* شجره زقوم چه درختی است ؟

سخن درباره «شجره زقوم» در قرآن کریم بعد از بیان نعمت‌های بهشتی از آیه 62 سوره مبارکه صافات شروع می شود که می فرماید: آیا این نعمت‌های جاویدان و لذت بخش که بهشتیان را با آن پذیرایی می کنند ، بهتر است یا درخت نفرت انگیز زقوم؟! (أَذَلِکَ خَیْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ)

«شجره» همیشه به معنی درخت نیست گاه به معنی گیاه نیز می آید و قرائن نشان می دهد که منظور از آن در اینجا، گیاه است. (8) اما «زقوم»؛

در کتاب لسان العرب آمده است: این ماده در اصل به معنی بلعیدن است. سپس می افزاید : هنگامی که این آیه نازل شد ابوجهل گفت: چنین درختی در سرزمین ما نمی روید؛ چه کسی از شما معنی زقوم را می داند؟

در آنجا مردی بود از آفریقا؛ او گفت: زقوم در زبان ما آفریقائیان به معنی «کره و خرما» است. ابوجهل برای تمسخر صدا زد: کنیز! مقداری خرما و کره بیاور تا زقوم کنیم! آنها می خوردند و مسخره می کردند و می گفتند: محمد صلی الله علیه وآله در آخرت، ما را به اینها می ترساند! قرآن نازل شد و پاسخ دندان شکنی به آن‌ها داد (9) که در آیات بعد می‌خوانیم.

در آیات بعد، قرآن کریم به برخی ویژگی‌های این گیاه می پردازد که آن‌ها مایه عذاب و رنج بودن آن برای ظالمان است (إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِینَ).

سپس می‌افزاید: آن درختی است که از قعر جهنم می روید (إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ) و بعد می فرماید: شکوفه آن مانند سرهای شیاطین است (طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُۆُوسُ الشَّیَاطِینِ).

تشبیه شکوفه های آن گیاه جهنمی به سرهای شیاطین برای بیان نهایت زشتی و چهره تنفرآمیز آن است، زیرا انسان از چیزی که متنفر باشد ، در ذهن خود برای آن قیافه ای زشت و وحشتناک ترسیم می کند و به هر چه علاقه مند است برای آن قیافه ای زیبا و دوست داشتنی.

برای همین در عکس‌هایی که مردم برای فرشتگان می کشند زیباترین چهره ها را ترسیم می کنند و برای شیاطین و دیوان بدترین چهره ها را، در حالی که نه فرشته را دیده اند و نه دیو را.

در تعبیرات روزمره نیز بسیار دیده می شود که می گویند: فلان کس مانند جن است؛ یا قیافه اش مثل دیو است! این‌ها همه تشبیهاتی است بر اساس تصورات ذهنی انسان‌ها از مفاهیم مختلف که ادبیات قرآن هم در بیش‌تر موارد منطبق با همین ادبیات عامیانه است. (10)

آخرین نکته ای که در این آیات درباره گیاه زقوم بیان شده است پرشدن شکم ظالمان مغرور از آن است (فَإِنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْهَا فَمَالِۆُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ).

 
* پی نوشت ها :

1. آیات 15 و 16 سوره فجر به همین موضوع پرداخته است.

2. 254/ بقره

3. 34/ توبه

4. 40/ بقره

5. المیزان فی تفسیر القرآن 17/102

6. 59/ نساء

7. کافی 1/11

8. تفسیر نمونه 19/70

9. لسان العرب 12/269

10. ر.ک به تفسیر نمونه 19/72







امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : درخت زقّوم چه درختی است ؟ , جهنم , قرآن , کمک به نیازمندان , انفاق به فقرا , وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ , أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ , سوره فجر , سوره بقره , سوره توبه , سوره نساء , تفسیر نمونه , لسان العرب ,

تاریخ : جمعه 11 مرداد 1392 | نظرات (0) بازدید : 835
نویسنده : NetFars |





آخرین وصیتهای امام علی(ع) چه بود؟



مهر : حضرت علی (ع) وصيت فرمود: "شما را به پرهيزکاری سفارش مي کنم و به اينکه کارهای خود را منظم کنيد و اينکه همواره در فکر اصلاح بين مسلمانان باشيد. يتيمان را فراموش نکنيد، حقوق همسايگان را مراعات کنيد. قرآن را برنامه عملی خود قرار دهيد. نماز را بسيار گرامی بداريد که ستون دين شماست."
 
ولادت
 
امام علی(ع) نخستين فرزند خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم‌اند.پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدالمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدالمناف مي باشد. خاندان هاشمی از لحاظ اخلاق و صفات عاليه انسانی در قبيله قريش و اين طايفه در طوايف عرب زبانزد خاص و عام بوده است. فتوت، مروت، شجاعت و بسياری از فضائل ديگر اختصاص به بني هاشم داشته است. همه اين فضيلتها در مرتبه عالی در وجود مبارک حضرت علی(ع) موجود بوده است.
 
فاطمه دختر اسد به هنگام درد زايمان راه مسجدالحرام را در پيش گرفت و خود را به کعبه نزديک ساخت و چنين گفت: "خداوندا! به تو و پيامبران و کتابهايی که از طرف تو نازل شده اند و نيز به سخن جدم ابراهيم سازنده اين خانه ايمان راسخ دارم. پروردگارا! به پاس احترام کسی که اين خانه را بنا کرد و به حق "کودکی که در رحم من است تولد اين کودک را بر من آسان فرما! لحظه ای نگذشت که ديوار جنوب شرقی کعبه در برابر ديدگان عباس بن عبدالمطلب و يزيد بن تعف شکافته شد. فاطمه وارد کعبه شد و ديوار به هم پيوست. فاطمه تا سه روز در شريفترين مکان گيتی مهمان خدا بود. دختر اسد از همان شکاف ديوار که دوباره گشوده شده بود بيرون آمد و گفت: "پيامی از غيب شنيدم که نامش را "علی" بگذار."
 
دوران کودکی
 
حضرت علی(ع) تا سه سالگی نزد پدر و مادرش به سر برد و از آنجا که خداوند مي خواست ايشان به کمالات بيشتری نائل آيد، پيامبراکرم(ص) وی را از بدو تولد تحت تربيت غيرمستقيم خود قرار داد تا آنکه، خشکسالی عجيبی در مکه واقع شد. ابوطالب عموی پيامبر، با چند فرزند با هزينه سنگين زندگی روبرو شد. رسول اکرم(ص) با مشورت عموی خود عباس توافق کردند که هر يک از آنان فرزندی از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشايشی در کار ابوطالب باشد. عباس، جعفر را و پيامبر(ص)، علی(ع) را به خانه خود بردند. به اين طريق حضرت علی(ع) به طور کامل در کنار پيامبر(ص) قرار گرفت. علی(ع) آنچنان با پيامبر(ص) همراه بود، حتی هرگاه پيامبر از شهر خارج مي شد و به کوه و بيابان مي رفت او را نيز همراه خود مي برد. شکی نيست که سبقت در کارهای خير نوعی امتياز و فضيلت است و خداوند در آيات بسياری بندگانش را به انجام آنها و سبقت گرفتن بر يکديگر دعوت کرده است. از فضايل حضرت علی(ع) است که اولین فرد ايمان آورنده به پيامبر (ص) می باشد. ابن ابي الحديد در اين باره مي گويد: بدان که در ميان اکابر و بزرگان و متکلمين گروه "معتزله" اختلافی نيست که علي بن ابيطالب نخستين فردی است که به اسلام ايمان آورده و پيامبر خدا را تأييد کرده است.
 
نخستين ياور پيامبر(ص)
 
پس از وحی خدا و برگزيده شدن حضرت محمد(ص) به پيامبری و سه سال دعوت مخفيانه، سرانجام پيک وحی فرا رسيد و فرمان دعوت همگانی داده شد. در اين ميان تنها حضرت علی(ع) مجری طرحهای پيامبر(ص) در دعوت الهي‌اش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضيافتی بود که وی برای آشناکردن خويشان با اسلام و دعوتشان به دين خدا ترتيب داد. در همين ضيافت پيامبر(ص) از حاضران سؤال کرد: چه کسی از شما مرا در اين راه کمک مي کند تا برادر و وصی و نماينده من در ميان شما باشد؟ فقط علی(ع) پاسخ داد: ای پيامبر خدا! من تو را در اين راه ياری مي‌کنم پيامبر(ص) بعد از سه بار تکرار سؤال و شنيدن همان جواب فرمود: ای خويشاوندان و بستگان من، بدانيد که علی(ع) برادر و وصی و خليفه پس از من در ميان شماست. از افتخارات ديگر حضرت علی(ع) اين است که با شجاعت کامل برای خنثی کردن توطئه مشرکان مبنی بر کشتن پیامبر(ص) در بستر ايشان خوابيد و زمينه هجرت پيامبر(ص) را آماده ساخت.
 
حضرت علی(ع) بعد از هجرت
 
بعد از هجرت حضرت علی(ع) و پیامبر خدا(ص) به مدينه دو نمونه از فضايل علی(ع) را بيان مي‌نمائيم: 1 ـ جانبازی و فداکاری در ميدان جهاد: حضور وی در 26 غزوه از 27 غزوه پيامبر (ص) و شرکت در سريه های مختلف از افتخارات و فضايل آن حضرت است. 2 ـ ضبط و کتابت وحی کتابت وحی و تنظيم بسياری از اسناد تاريخی و سياسی و نوشتن نامه های تبليغی و دعوتی از کارهای حساس و پر ارج امام(ع) بود. ايشان آيات قرآن چه مکی و چه مدنی را ضبط مي کرد به همين علت است که وی را از کاتبان وحی و حافظان قرآن به شمار مي آورند. در اين دوران بود که پيامبر(ص) فرمان اخوت و برادری مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علی(ع) پيمان برادری و اخوت بست و به حضرت علی(ع) فرمود: "تو برادر من دراين جهان و سرای ديگر هستی، به خدايی که مرا به حق برانگيخته است... تو را به برادری خود انتخاب مي کنم اخوتی که دامنه آن هر دو جهان را فراگيرد."
 
وقتی امام علی(ع) به حضور رسول اکرم(ص) رسيد، عظمت محضر پيامبر(ص) مانع از آن شد که سخنی بگويد تا اينکه رسول اکرم(ص) علت رجوع ايشان را جويا شد و حضرت علی(ع) با تکيه به فضايل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود: "آيا صلاح مي دانيد که فاطمه را در عقد من درآوريد؟" پس از موافقت حضرت زهرا(س) ایشان به دامادی رسول اکرم(ص)نائل آمدند.
 
غدير خم
 
پيامبر(ص) بعد از اتمام مراسم حج در آخرين سال عمر پربرکتش در راه برگشت در محلی بنام غديرخم در نزديکی جحفه دستور توقف داد، زيرا پيک وحی فرمان داده بود که پيامبر(ص) بايد رسالتش را به اتمام برساند. پس از نماز ظهر پيامبر(ص) بر بالای منبری از جهاز شتران رفت و فرمود: "ای مردم! نزديک است که من دعوت حق را لبيک گويم و از ميان شما بروم درباره من چه فکر مي‌کنيد؟ "مردم گفتند: "گواهی مي دهيم که تو آئين خدا را تبليغ مي‌کردی" پيامبر فرمود: "آيا شما گواهی نمي‌دهيد که جز خدای يگانه، خدايی نيست و محمد بنده خدا و پيامبر اوست؟ "مردم گفتند: "آری، گواهی مي‌دهيم. "سپس پيامبر(ص) دست حضرت علی(ع) را بالا گرفت و فرمود: "ای مردم! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کيست؟ "مردم گفتند:" خداوند و پيامبر او بهتر مي دانند." سپس پيامبر فرموند: "ای مردم! هر کس من مولا و رهبر او هستم علی هم مولا و رهبر اوست." و اين جمله را سه بار تکرار فرمودند. بعد مردم اين انتخاب را به حضرت علی(ع) تبريک گفتند و با وی بيعت نمودند.
 
 بعد از رحلت رسول اکرم(ص)
 
پس از رحلت رسول اکرم(ص) به علت شرايط خاصی که وجود داشت حضرت علی(ع) از صحنه اجتماع کناره گرفت و سکوت اختيار کرد و در اجتماع به طور رسمی سخن نگفت. شمشير در نيام کرد و به وظايف فردی و سازندگی افراد مي‌پرداخت. فعاليتهای امام در اين دوران به طور خلاصه اينگونه است: 1 - عبادت خدا 2 - تفسير قرآن و حل مسائل دينی و فتوای حکم حوادثی که در طول 23 سال زندگی پيامبر(ص) مشابه نداشت 3- پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل 4 - بيان حکم بسياری از رويدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت 5 - حل مسائل هنگامی که دستگاه خلافت در مسائل سياسی و پاره ای از مشکلات با بن بست روبرو مي شد 6 - تربيت و پرورش گروهی که از ضمير پاک و روح آماده، برای سير و سلوک برخوردار هستند 7 - کار و کوشش برای تأمين زندگی بسياری از بينوايان و درماندگان تا آنجا که با دست خويش باغ احداث مي کرد و قنات استخراج مي نمود و سپس آنها را در راه خدا وقف مي‌نمود.
 
خلافت
 
بعد از به قتل رسیدن عثمان مردم به در خانه آن حضرت آمدند و به اصرار با آن حضرت بیعت کردند. در زمان خلافت حضرت علی(ع) جنگهای فراوانی رخ داد ازجمله صفين، جمل و نهروان که هر يک پيامدهای خاصی به دنبال داشت.
 
شهادت
 
بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج برخی از خوارج ازجمله عبدالرحمان بن ملجم مرادی و برک بن عبدالله تميمی و عمر و بن بکر تميمی در يکی از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونريزي ها و جنگهای داخلی را بررسی کردند و از نهروان و کشتگان خود ياد کردند و سرانجام به اين نتيجه رسيدند که باعث اين خونريزی و برادرکشی حضرت علی (ع) و معاويه و عمروعاص است و اگر اين سه نفر از ميان برداشته شوند، مسلمانان تکليف خود را خواهند دانست. سپس با هم پيمان بستند که هر يک از آنان متعهد کشتن يکی از سه نفر گردد. ابن ملجم متعهد قتل امام علی(ع) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد کوفه نشستند.
 
آن شب حضرت علی(ع) در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند، وقتی موضوع را با دخترش در ميان نهاد، ام کلثوم گفت: فردا جعده را به مسجد بفرستيد. حضرت علی(ع) فرمود: از قضای الهی نمي توان گريخت. آنگاه کمربند خود را محکم بست و در حالی که اين دو بيت را زمزمه مي کرد عازم مسجد شد. کمر خود را برای مرگ محکم ببند، زيرا مرگ تو را ملاقات خواهد کرد و از مرگ، آنگاه که به سرای تو درآيد جزع و فرياد مکن.
 
ابن ملجم، در حالی که حضرت علی(ع) در سجده بودند، ضربتی بر فرق مبارک وارد ساخت. خون از سرحضرت در محراب جاری شد و محاسن شريفش را رنگين کرد. در اين حال آن حضرت فرمود:" فزت ورب الکعبه: به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. سپس آيه 55 سوره طه را تلاوت فرمود: "شما را از خاک آفريديم و در آن بازتان مي گردانيم و بار ديگر از آن بيرونتان مي‌آوريم."
 
حضرت علی (ع) در واپسين لحظات زندگی نيز به فکر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنين وصيت فرمود: "شما را به پرهيزکاری سفارش مي کنم و به اينکه کارهای خود را منظم کنيد و اينکه همواره در فکر اصلاح بين مسلمانان باشيد. يتيمان را فراموش نکنيد، حقوق همسايگان را مراعات کنيد. قرآن را برنامه عملی خود قرار دهيد. نماز را بسيار گرامی بداريد که ستون دين شماست."
 
حضرت علی (ع) در 21 رمضان به شهادت رسيد و در نجف اشرف به خاک سپرده شد و مزارش ميعادگاه عاشقان حق و حقيقت شد






امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : آخرین وصیتهای امام علی(ع) چه بود؟ , ولادت حضرت علی , دوران کودکی حضرت علی , نخستين ياور پيامبر(ص) , حضرت علی(ع) بعد از هجرت , غدير خم , حضرت علی بعد از رحلت رسول اکرم(ص) , خلافت حضرت علی , شهادت حضرت علی , امام علی (ع) ,

تاریخ : سه شنبه 08 مرداد 1392 | نظرات (0) بازدید : 851

عکس هایی از ساختمان جالبی در نیاوران تاریخ : جمعه 12 اردیبهشت 1404
خواص و مضرات زردچوبه تاریخ : پنجشنبه 18 بهمن 1403
ترول سایپا تاریخ : جمعه 21 دی 1403
ترول تایپ تاریخ : جمعه 21 دی 1403
ترول اجسام شفاف تاریخ : جمعه 21 دی 1403
ترول شامپو خریدن دخترا و پسرا تاریخ : جمعه 21 دی 1403
ترول انعکاس صدای کوهستان تاریخ : جمعه 21 دی 1403
آخرین كلمات برخی افراد به نقل از عزرائیل ! تاریخ : جمعه 09 آذر 1403
هر آنچه که در مورد صلوات باید بدانید تاریخ : جمعه 09 آذر 1403
ترول دوش گرفتن با آب سرد تاریخ : جمعه 25 آبان 1403
قانون مدنی و اصلاحات بعدی تاریخ : جمعه 25 آبان 1403
تیروئید عصبی تاریخ : جمعه 27 مهر 1403
روانشناسی شکل امضا تاریخ : جمعه 27 مهر 1403
حالت چشم دانشجویان دختر و پسر تاریخ : دوشنبه 28 خرداد 1403
ماجرای طنز دختر مکزیکی و نامزدش ! تاریخ : دوشنبه 28 خرداد 1403
عکس انواع خر تاریخ : جمعه 04 خرداد 1403
عکس شجره نامه پادشاهان هخامنشی تاریخ : جمعه 04 خرداد 1403
عکس چهره دختر خانم ها بعد از بیدار شدن تاریخ : جمعه 28 اردیبهشت 1403
آموزش کاربردی چند ضد حال اساسی تاریخ : جمعه 28 اردیبهشت 1403
داستان کوتاه و خواندنی پیرمرد و دخترک تاریخ : جمعه 07 اردیبهشت 1403

تعداد صفحات : 4


فروشگاه اینترنتی
نت فارس
firefox
opera
google chrome
safari