.
یارو میره دکتر میگه:من شب هاخواب میبینم با حیوونا فوتبال بازی میکنم،دکتر میگه:این قرص ها رو بخور یارو میگه:میشه از فردا شب بخورم امشب فیناله..

عشق به شکل پرواز پرنده ست ولی شاعر دقیقن ذکر نکرده کدوم پرنده
لاشخور یا کرکس یا جغد !
.
.
.
یارو میره دکتر میگه:من شب هاخواب میبینم با حیوونا فوتبال بازی میکنم،دکتر میگه:این قرص ها رو بخور یارو میگه:میشه از فردا شب بخورم امشب فیناله..
.
.
.
طرف اسم آیدیشو گذاشته جوجه طلایی,میگم چند سالته؟میگه 38
شما قضاوت کنید آخه این جوجه طلاییه یا شترمرغ بالغ؟
.
.
.
یه بار یه یارویی میبینه کوه سر راه قطار ریزش کرده لباساشو درمیاره آتیش میزنه علامت میده .
قطار نگه میداره راننده قطار پیاده میشه ازش تشکر کنه یارو جوگیر میشه انگشتشو میکنه تو چشم راننده قطار.
.
.
.
غضنفر رفیقش میمیره و میبردش پزشک قانونی
یارو ازش میپرسه عامل مرگش چیه؟
غضنفر: سم خورده
یارو: پس چرا زخمیه؟
غضنفر آخه نمیخورد
.
.
.
زمان مکالمات تلفنی
پسر به پسر = ۰۰:۰۰:۵۹
مادر به پسر = ۰۰:۱۰:۳۰
پدر به پسر = ۰۰:۰۲:۳۶
پسر به دختر = ۰۱:۱۵:۰۱
دختر به دختر = ۰۰:۲۹:۵۹
دختر به پسر = ۰۰:۰۰:۰۵
.
.
.
به يكي ميگن برو خبر مرگ پدر همسايه روبده.
ميره در خونشونو ميزنه ميگه بابات هست؟
پسرش ميگه نه شب مياد.
طرفم ميگه بشين تا بياد
.
.
.
اگر در رقابتهاي المپيك يك رشته به اسم "پرتاب دمپايي" اضافه ميشد
شير زنان ايران چندين طلا واسه مملكت مياوردن!
.
.
.
مواظب فرزندان دلبند خود باشید.
مرتضی و لیلا «بچه دزدهای قهار»در همین حوالی در کمین فرزندان شما هستند.
.
.
.
بزرگترین حالگیری تو امتحانا این بود که،
پشت سوالی که جوابش یکی دو کلمه بود ، یه چرا (یا توضیح دهید) اضافه میکردن !
.
.
.
غضنفر در گوش راننده پچ پچ میکرده.میگن چی میگه؟
راننده میگه:بابا دیونم کرده میگه چپ کن بخندیم!
.
.
.
تفاوت مخ زدن در ایران و انگلیس:
در انگلیس
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!
ایران:
پسر: پیــــــــــــــــــس … پیس پیس …
پـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــس … پیییییییییییییس …
ســــــــوووووووو … ســــــــــوووو …
ســــــــــــس … ســـــــــــــــــــــــــــــــــــس …
پــــــــِـخخخخخخخخخ … چِــخـــــــــــــــه …
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت ۱۰ زنگ میزنم!
.
.
.
حیف نون داشته بدو بدو از جهنم بیرون میومده...
بهش میگن چی شده میگه:
جهنم آتیش گرفته...
.
.
.
آورده اند روزي شيخ و مريدان در کوهستان سفر مي کردندي و به ريل قطاري رسيدندي که ريزش کوه آن را بند آورده بودي. و ناگهان صداي قطاري از دور شنيده شد.
شيخ فرياد برآورد که جامه ها بدريد و آتش بزنيد که اين داستان را قبلن بدجوري شنيده ام و مريدان و شيخ در حالي که جامه ها را آتش زده و فرياد مي زدند ، به سمت قطار حرکت کردندي.
مريدي گفت: يا شيخ! نبايد انگشت مان را در سوراخي فرو ببريم؟
شيخ گفت: نه! حيف نان! آن يک داستان ديگر است.
راننده ي قطار که از دور گروهي را لخت ديد که فرياد مي زنند، فکر کرد که به دزدان زميني سومالي برخورد کرده و تخت گاز داد و قطار به سرعت به کوه خوردي و همه ي سرنشينان جان به جان آفرين مردند.
شيخ و مريدان ايستادند و شيخ رو به مريدان گفت: قاعدتن نبايد اين طور مي شد! سپس رو به پخمه کردي و گفت: تو چرا لباست را در نياوردي و آتش نزدي؟"
پخمه گفت: آخر الان سر ظهر است! گفتم شايد همين طوري هم ما را ببينند و نيازي نباشد!
.
.
.
اغلب کارایی که ما به بچه هامون یاد میدیم برای اینه که "عمو ببینه" !
.
.
.
حالا بخند عمو ببینــــه !!!
منبع:=www.rmzfun.rozblog.com
,